بازی های پیش شماره یا به اصطلاح Prequel همیشه در خطر اسپویل داستانی هستند. مثلا Star wars اسطوره ادیسه های فضایی اثر جرج لوکاس را در نظر داشته باشید. وقتی اپیزود 1 (چهارمین قسمت) از این سری پخش شد همگی می دانستیم ابی وان کنوبی با بازی ایوان مک گرگور مطمئنا در آخر به دست دارت ویدر کشته خواهد شد, درست است که این مساله به بار داستانی فیلم خیلی لطمه نزد اما بی گزند هم نبود. همه این ها را گفتم که نظرم نسبت پیش شماره ها را بیان کرده باشم اما همیشه استثنا هم وجود دارد که بازی The Inpatient جزو همین استثنا ها است. بر خلاف همتاهای خودش که از سیستم PSVR برای زهره ترک کردن بازیکن استفاده می کردند, The Inpatient از روش خوفناک تر و به مراتب سخت تری برای ترساندن بازیکن استفاده می کند.
شما به عنوان کسی بازی می کنید که حافظه اش را از دست داده است و در ابتدای بازی, قبل از حضور در آسایشگاه معروف Blackwood می توانید جنسیت و رنگ پوستتان را انتخاب کنید. شما در یک روز برفی در ماه فوریه سال 1952 روی یک صندلی چرخ دار چشمتان را باز می کنید, یک دکتر به آرامی اما مرموزانه ماجرای بیماری حافظه کوتاه مدتتان را برایتان باز گو می کند. بخش اول بازی The Inpatient بیشتر از اینکه جوابی به شما بدهد سوالات زیادی در ذهن شما مطرح می کند. شما به اتاقتان می روید, جایی که جز هم اتاقی متوهمتان کسی را ندارید و باید روی تخت خواب ناراحتتان بخوابید و هر روز از ساندویچ بد طعمتان بخورید, و کابوس های دهشتناک و خون آلود و مرگ آور که گویا با نوعی لنز سبز دیده می شوند هر شب انتظاراتان را می کشند.
بین دردناک ترین خیالات یک بیمار سردرگم می شوید و برای حرکت در این مسیر عذاب آور می توانید از DualShock 4 ویا از دو move controller پلی استیشن استفاده کنید. بازی با DualShock 4 براحتی قابل اجراست اما اگر می خواهید در اتمسفر بازی حسابی غرق شوید پیشنهاد می کنم از move controller استفاده کنید ولی باید باگ های جور واجور آن را هم به جان بخرید مثل گیر کردن دست در دیوار یا درب هنگامی که میخواهید بازش کنید یا حس معلولیت وقتی که دستتان به شکل نا فرمی می چرخد. سوای این مساله چرخش سریع سر همان و گیر کردن لای درب همان, از آنجایی که شانه های شبیه سازی شده در بازی در زاویه نا همگونی در کنار سرتان قرار دارند کار را هنگام خارج شدن از مکالمات بازی واقعا سخت می کنند. در کل فرقی نمی کند از چه نوع کنترلری در بازی استفاده می کنید به عقب راه رفتن در بازی واقعا عذاب آور است.
شما زمان کافی برای گشت و گذار در اتاق درب و داغانتان دارید تا حسابی به کنترل بازی عادت کنید. اما تا به روتین زندگی عادت می کنید روزی می رسد که دیگر پرستاری برای چک کردن حالتان به شما سر نمی زند, برایتان غذایی سرو نمی شود و جیغ های وحشتناک و زجه های شوم جای مکالمه های معمول و انسانی را می گیرند.
کسانی که از بازی Until Dawn جان سالم به در برده اند می توانند حدس بزنند که پشت در چه خبر است اما The Inpatient به همین راحتی سر اصل مطلب نمی رود. شما به جای اینکه در ابتدا با آنتاگونیست داستان مواجه شوید با کلی هیولای به مراتب ترسناک تر مواجه می شوید و هر بار که از خواب بیدار می شوید با زوال بیشتر اتاق و هم اتاقیتان مواجه می شوید که در نهایت به زوال بیشتر عقل خودتان می انجامد. به همه اینها بیماری فراموشی را اضافه کنید که پیش از دیدن شیطان مجسم زندگی را برایتان جهنم کرده بود.
پس از بخش اول، وارد نیمه دوم با مکانیک آشنای خودش یعنی جست و جو در راه روهای تاریک تیمارستان می شوید در حالی که هر لحظه انتظار دارید چیزی از تاریکی به قصد جانتان به شما حمله ور شود. بازی کمی از هیجان خودش را در این بخش از دست می دهد اما باز هم شما را می ترساند. بازی از وحشت درونی بوسیله صدا گذاری فوق العاده Inpatient به وحشت بیرونی ارتقا پیدا می کند به گونه ای که با هر بازی شنیدن صدایی مرموز و خوفناک می خواهید بفهمید منشا صدا از کجا بوده!!! تا اینکه متوجه می شوید صدا از آنچه که فکرش را می کردید خیلی نزدیک تر است (پوشیدن Easy Life توصیه می شود). این وحشت هنگامی به اوجش می رسد که می خواهید دزدکی از تیمارستان تا کلیسای نزدیکش بروید. سیستم وحشت بازی Until Dawn را در نظر بگیرید و با المان های VR ترکیب کنید تا درجه وحشت بازی را درک کنید.
بازی در آخر کمی از تب و تاب اولیه خود را از دست می دهد اما اگر به دنبال باز گشایی رمز و رموز در بازی نیستید خیلی خسته نمی شوید چون این زمان چیزی حدود 2 ساعت است. در حالی که پایان بندی نقطه قوت The Inpatient نیست اما باز ارزش تکرار دارد. ممکن است کل بازی را شخم بزنید تا یک پایان رضایت بخش داشته باشید اما باز با پایان بازی سوالات بی جوابی در ذهنتان خواهد ماند که فقط با دوباره و سه باره بازی کردن جواب داده می شوند. اثر پروانه ای از بازی Until Dawn برگشته تا ارزش انتخاب هایتان پررنگ تر شود که بوسیله سیستم شناسایی صدا که در بازی قرار داده شده باید عمق بیشتری به بازی بدهد اما با شیوه انتخاب جملات آماده از روی تصویر صفحه خیلی خودتان را غرق در شخصیت بازی نمی بینید. در انتخاب هایتان بیشتر به این فکر می کنید که: «چه کار کنم که به جواب برسم؟» تا «این انتخابم چه تغییری ایجاد کرد؟»
The Inpatient تنها یک Until Dawn نیست بلکه یک بازی مستقل است که به اصول خودش پایبند است و یکی از قدرتمند تراین بازیهای ژانر وحشت در کنسول PS4 می باشد. The Inpatient به جای اینکه شما را برای جست و جو روانه گوشه و کنارهای تاریک کند شما را با این فکر می اندازد که چه ممکن است در آنجا پیدا کنید .