وقتی از دنیای اطرافمان خسته میشویم معمولا به تفریحات مختلفی سرک میکشیم که یکی از آنها میتواند کتاب خواندن باشد. بسته به ژانرهای مختلف، کتابها میتوانند ما را وارد دنیای مهیج، ترسناک، رمانتیک و… کنند. سفر به درون کتابها همیشه جذابیت خودش را دارد. مثلا تا به حال شده که فکر کنید اگر زندگی دیگری را تجربه میکردید چه روزگاری داشتید؟ شاید تصور آن کمی سخت باشد، اما اگر کتاب کتابخانه نیمه شب را بخوانید تا حدی متوجه منظور ما میشوید.
با سر زدن به سایت فیدیبو و خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب میتوانید وارد دنیای شخصیت این داستان شوید. اما اگر کنجکاو شدید تا بدانید موضوع داستان از چه قرار است با ما همراه باشید تا بیشتر درباره این کتاب با هم صحبت کنیم.
فهرست عناوین مطلب:
خلاصه داستان کتابخانه نیمه شب
شخصیت اصلی داستان زنی به نام نورا است؛ پر از حسرت و پشیمانی! روزی از روزها نورا ناگهان از کار بیکار میشود و درحالی که انگار زندگی بدتر از این نمیتوانست بشود؛ گربه نورا “جناب ولتر”میمیرد. نورا برای مدتی به صورت آرام گربهاش که دیگر تکان نمیخورد نگاه میکند و با تمام وجود، حس حسادت به رهایی و آرامش گربهاش که اکنون راحت خوابیده است را درک میکند. آن شب نورا اوردوز میکند اما بهجای اینکه بمیرد سر از یک کتابخانه درمیآورد. نورا در آنجا با یک کتابدار دانا ملاقات میکند. کتابدار به او میگوید که یک انسان در طول زندگی تصمیمهای مختلفی میگیرد و تمام این تصمیمها، قدرت این را دارند که مسیر زندگی انسان را تغییر دهند.
در ادامه داستان کتابدار به نورا درباره کتابهای مختلف و ماهیت آنها توضیح میدهد و نورا میفهمد تمام کتابها به نوعی درهایی به زندگیهای دیگر خود او هستند. زندگیهایی که نورا میتوانست داشته باشد اگر تصمیمهای متفاوتی در زندگیاش میگرفت. در ابتدا نورا دوست ندارد وارد زندگیهای دیگر شود اما در نهایت با اصرار کتابدار راضی میشود. هنگامی که نورا به زندگیهای مختلف وارد میشود، یکی از حسرتهای خود را ندارد. اما برخلاف انتظارات نورا نداشتن یکسری از حسرتها به نتایج خوبی مبدل نمیشود و حتی باعث اتفاقات بدتری هم میشوند. اما نکته جالب کتاب کتابخانه نیمه شب در این است که نورا در نهایت تمام زندگیها را امتحان میکند و میفهمد که بهترین کتابی که او میتواند انتخاب کند کتاب زندگی خودش است.
سوالاتی که ممکن است برای خوانندهها پیش بیاید
افراد زیادی مانند من و شما هنگام خواندن این کتاب چراغها و سوالات زیادی در ذهنشان روشن شده است. بیایید به چند تا از این سوالها پاسخ دهیم.
حسرت های نورا چیست؟
قبل از اینکه نورا به کتابخانه نیمهشب برود، خواننده بهخوبی میداند پشیمانیهای اصلی او در زندگی چهچیزهایی هستند و تمام اطلاعاتی که خواننده در ابتدای کار از طریق نورا متوجه میشود، هدفی دارد که در ادامه داستان به تدریج خودشان را نشان میدهند.
احساس نورا نسبت به زندگی جدیدش چیست؟
تا بهحال شده بدون هیچ دلیلی خاصی ناگهان احساس نگرانی و دلشوره داشته باشید؟ این دقیقاً همان حسی است که نورا وقتی وارد یک زندگی جدید میشود تجربه میکند. این موضوع به این خاطر است که نورا هیچ خاطرهای از زندگی جدیدی که تجربه میکند ندارد و فقط زندگی اصلی خودش را به یاد میآورد و تمام چیز را با زندگی خودش مقایسه میکند.
نورا در زندگیهای دیگر به چه شکل رفتار میکند؟
او در چندین زندگی مختلف خودش را میبیند که دارد برای جمعیت زیادی از مردم درباره موضوعی که از آن هیچ اطلاعاتی ندارد صحبت میکند. یا از او انتظار دارند آهنگی را بخواند که نورای قبلی قبلاً خوانده است. همچنین نورا در چندین زندگی با مردی که اصلا نمیشناسد رابطه دارد و برای بچه هایی که هیچ وقت ندیده، مادری میکند!
آیا این کتاب را بخوانیم؟
معمولا با خواندن خلاصهای از کتاب میتوانید متوجه شوید که خواندن این کتاب برای شما جذاب است یا نه. در کل اگر موضوع کتاب کتابخانه نیمه شب را دوست داشتید و همیشه به خاطر اشتباهات گذشتهتان در رنج بودهاید؛ این کتاب میتواند گزینه خوبی برای مطالعه شما باشد. شاید در طول داستان پیشرفت شخصیتها به خصوص شخصیت نورا خیلی خوب پیش نرود، اما قطعاً این داستان یک داستان روانشناسی و فلسفی قوی دارد. در نتیجه میتواند نظرتان را نسبت به مسیر زندگی عوض کند. اگر قصد خواندن این کتاب جذاب را داشتید، خواندن کتاب کتابخانه نیمه شب با فیدیبو میتواند تجربه جذابی برای شما باشد.
