بازگشت قهرمانانه و محاسبه سرد هالیوود
داستان بازگشت جرمی رنر به دنیای مارول، تقابل الهامبخش اراده یک انسان برای غلبه بر تراژدی با واقعیتهای تجاری و بیرحمانه صنعت سرگرمی را به تصویر میکشد.
داستان یک قهرمان واقعی
سفر بهبودی جرمی رنر (Jeremy Renner) پس از حادثهای که میتوانست به قیمت جانش تمام شود، خود یک داستان قهرمانانه است. اظهارات او مبنی بر اینکه اکنون «قویتر» از گذشته است و اشتیاقش برای بازگشت به نقشی که با آن شناخته میشود، یک پیروزی الهامبخش برای اراده انسان است. بازگشت او به نقش هاکای (Hawkeye)، که خود انسانیترین و آسیبپذیرترین عضو انتقامجویان است، میتوانست یک پایانبندی سینمایی برای این داستان واقعی باشد.
منطق بیرحمانه تجارت
اما هالیوود با منطق دیگری کار میکند. ادعای رنر مبنی بر اینکه استودیوی مارول به او پیشنهاد «نصف» دستمزد قبلیاش را داده، نشاندهنده یک محاسبه سرد و تجاری است. از دیدگاه یک استودیو، بازیگری که دچار چنین آسیب فیزیکی شدیدی شده، ممکن است یک «ریسک» بزرگتر (از نظر بیمه و توانایی انجام بدلکاری) محسوب شود. جمله کنایهآمیز رنر، «آیا فکر کردید من نصف جرمی قبلی شدهام؟»، به طور دقیق این تضاد را نشان میدهد: جایی که او بهبودی خود را نشانه قدرت بیشتر میبیند، ممکن است استودیو آن را به عنوان یک ضعف و دلیلی برای کاهش ارزش تجاری او تلقی کند.
این ماجرا به خوبی نشان میدهد که در صنعت سرگرمی، داستانهای الهامبخش انسانی در عرصه عمومی مورد ستایش قرار میگیرند، اما در پشت درهای بسته، این محاسبات مالی و ارزیابی ریسک است که اغلب حرف آخر را میزند.
منبع: Variety