آرزوی بربادرفته بهمن فرمانآرا در ۸۳ سالگی
توقف پروژه «چشمهایش»، بیش از یک مشکل مالی، روایتی تلخ از استیصال یک کارگردان بزرگ در پایان راه و حسرتی عمیق برای سینمای ایران است.
رویایی که ناتمام ماند
بهمن فرمانآرا (Bahman Farmanara) در ۸۳ سالگی با انرژی یک جوان به صحنه بازگشت تا یکی از بزرگترین آرزوهای سینمایی خود را محقق کند: ساخت فیلمی بر اساس رمان «چشمهایش» بزرگ علوی. او که کارنامهاش با اقتباسهای ادبی درخشانی چون «شازده احتجاب» گره خورده، این پروژه را ادامه همان مسیر میدانست. او «بهترین گروه ممکن» را گرد هم آورد و کار را با امید آغاز کرد.
استیصال یک استاد
اما اکنون، این رویا با دیوار بتنی بیپولی مواجه شده است. لحن فرمانآرا در مصاحبهاش، لحن یک تهیهکننده شاکی نیست، بلکه صدای خسته هنرمندی است که از «فرط استیصال» سخن میگوید. جملات او تکاندهندهاند: «نمیدانم این فیلم برای من آخرین فیلم است یا نه، اما آرزویم این بود که چشمهایش ساخته و پخش شود.»
این کارگردان که خود را «محبوب این آقایان» نمیداند، با تشویق مسئولان کار را پذیرفت و حالا در میانه راه رها شده است. تراژدی واقعی این ماجرا، نه در میلیاردها تومان بودجه پرداختنشده، بلکه در جمله پایانی او نهفته است: «هنوز گریه نکردهام، اما شب که شود، شاید آدم آهسته آهسته گریه کند.» این، صدای حسرت عمیق سینمای ایران برای پروژهای بزرگ است که شاید هرگز به پرده نرسد.
منبع: خبرآنلاین