با نزدیک شدن به زمان اکران فیلم «۲۸ سال بعد: معبد استخوان»، جزئیات داستانی منتشر شده نشان میدهد که طرفداران این مجموعه باید منتظر فضایی بسیار تاریکتر و ترسناکتر از گذشته باشند. داستان این فیلم دقیقاً در ادامه اتفاقات فیلم سال ۲۰۲۵ رخ میدهد و ماجرای بازماندگانی را روایت میکند که پس از فرار از موج اول حملات، حالا با تهدیدی جدید روبرو شدهاند. خلاصه داستان رسمی تایید میکند که در این قسمت، «مبتلایان به ویروس خشم» (The Infected) دیگر تنها تهدید مرگبار نیستند؛ بلکه این «انسانهای زنده» هستند که بزرگترین خطر را ایجاد میکنند.
ظهور فرقه خطرناک «جیمیها» محور اصلی داستان در قسمت دوم، حول یک گروه فرقهگرای عجیب و خشن میچرخد که خود را «جیمیها» (The Jimmies) مینامند. رهبری این گروه بر عهده شخصیتی کاریزماتیک و خطرناک به نام «جیمی کریستال» است که نقش او را جک اوکانل بازی میکند. این گروه در پایان قسمت قبلی معرفی شدند، اما در «معبد استخوان» به آنتاگونیست (شخصیت منفی) اصلی تبدیل میشوند. آنها باور دارند که دنیای قدیم مرده است و باید با قوانین جدید و بیرحمانهای زندگی کرد. رالف فاینز، بازیگر نقش دکتر کلسون، در مصاحبهای اشاره کرده است که تم اصلی این فیلم بررسی «خشونت ذاتی انسان» است. او میگوید: «ما پتانسیل وحشتناکی برای تخریب و درد در درون خود حمل میکنیم و این موضوع در فیلم جدید بهشدت مورد کاوش قرار میگیرد.» عنوان فیلم یعنی «معبد استخوان» نیز احتمالاً اشاره به مقر اصلی همین فرقه دارد؛ جایی که نمادی از سقوط اخلاقی بشریت است.
بازگشت «جیم» و نقش سرنوشتساز او یکی از مهمترین بخشهای داستانی این فیلم، بازگشت شخصیت محبوب جیم (با بازی کیلین مورفی) است. جیم که قهرمان اصلی فیلم اورجینال (سال ۲۰۰۲) بود، در فیلم سال ۲۰۲۵ غایب بود، اما حالا بازگشته است. اگرچه حضور او در این قسمت کوتاه توصیف شده، اما نقشی کلیدی در پیشبرد داستان دارد. او احتمالا به عنوان حلقهی اتصال بین گذشته و حال عمل میکند و تجربه او در بقا، راهنمای نسل جدید بازماندگان خواهد بود. بازگشت او نویدبخش این است که در قسمت سوم (پایان سهگانه)، او نقشی محوریتر و اساسیتر ایفا خواهد کرد.
فضای فیلم: جنون و بقا کارگردانی نیا داکوستا رنگ و بوی متفاوتی به فیلم داده است. برخلاف اکشنهای سریع دنی بویل، انتظار میرود داکوستا تمرکز بیشتری روی وحشت روانشناختی و اتمسفر سنگین داشته باشد. داستان فیلم به بررسی این موضوع میپردازد که وقتی امید از بین میرود، انسانها به چه هیولاهایی تبدیل میشوند. شخصیتهایی مثل اسپایک و سامسون باید در دنیایی زنده بمانند که در آن دوست و دشمن قابل تشخیص نیستند و اعتماد کردن به غریبهها میتواند مرگبارتر از روبرو شدن با زامبیها باشد. «معبد استخوان» قرار است نشان دهد که پایان دنیا فقط با ویروس نیست، بلکه با از دست رفتن انسانیت آغاز میشود.
