وینس گیلیگان در اپیزود پنجم سریال «پلوریباس»، با هوشمندی ژانر سریال را از یک تریلر روانشناختی به سمت «وحشت جسمانی» (Body Horror) و پادآرمانشهری سوق داد. کشف نهایی کارول در انبار متروکه، ارجاعی آشکار به آثار کلاسیک سینما نظیر «بیسکویت سبز» (Soylent Green) است که در آن بحران بقا با قربانی کردن انسانیت حل میشود.
تحلیل بصری سکانس کارخانه نشان میدهد که تأکید دوربین بر «پودر سفید» و فرآیند صنعتی ترکیب آن با شیر، کدی برای نمایش نگاه ابزاری بیگانگان به کالبد انسان است. در جهان «پلوریباس»، بیگانگان که فاقد درک احساسی از مرگ و حرمت جسد هستند، احتمالاً اجساد را تنها به عنوان "ماده آلی" و "منبع کلسیم" میبینند. واکنش ریا سیهورن در صحنه پایانی، ترکیبی از ترس و اشمئزاز بود که نشان میدهد او با چیزی فراتر از یک جسد معمولی (مانند جسد همسرش هلن) روبرو شده است؛ او با یک «خط تولید» مواجه شده است.
تئوریهایی که به وجود جسد هلن در انبار اشاره دارند، با منطق روایی سریال در تضاد هستند. پیشتر دیدیم که حیوانات وحشی به دلیل بوی تعفن جذب حیاط خانه کارول شده بودند، که نشاندهنده تجزیه طبیعی جسد هلن در همان مکان است. بنابراین، انبار کشفشده، مقیاسی صنعتی دارد و احتمالاً حاوی اجساد کسانی است که سیستم ایمنیشان فرآیند تبدیل را پس زده است.
این چرخش داستانی، شخصیت کارول را در موقعیتی پیچیده قرار میدهد: او اکنون میداند که بقای «دیگران» (که شامل دوستان و همسایگان سابقش میشوند) وابسته به مصرف همنوعانشان است. این تضاد اخلاقی، موتور محرک درام در نیمه دوم فصل خواهد بود.
