هنر در برابر گیشه دوئل میازاکی و شیطانکش
موفقیت تجاری سرسامآور «شیطانکش» نمادی از یک تغییر بزرگ در صنعت انیمه است و استودیو جیبلی و هایائو میازاکی را در برابر یک دوراهی فلسفی قرار میدهد: وفاداری به هنر بیپیرایه یا سازگاری با عصر جدید «نمایشهای پر زرق و برق»؟
نبرد دو فلسفه
سینمای هایائو میازاکی (Hayao Miyazaki) و استودیو جیبلی (Studio Ghibli) همیشه در دنیای خود سیر کرده است. آثار آنها بر پایه انیمیشنهای دستساز، داستانگویی عمیق و مفاهیم فلسفی بنا شده و میراثشان هرگز با ارقام گیشه سنجیده نشده است. در مقابل، پدیده «شیطانکش» (Demon Slayer) نماینده سینمای انیمه مدرن است: یک «نمایش» (spectacle) خیرهکننده با انیمیشن دیجیتال پیشرفته، ریتم تند و اکشن بیپایان که برای حداکثر تاثیر تجاری طراحی شده است.
چالش ارتباط با نسل جدید
موفقیت «شیطانکش» نشان میدهد که ذائقه مخاطب امروزی به سمت هیجان و نمایشهای بصری عظیم گرایش پیدا کرده است. این موضوع چالشی بزرگ برای جیبلی ایجاد میکند. آیا این استودیو باید برای «مرتبط ماندن» و «تسلط بر گیشه»، سبک خود را تغییر دهد و با روندهای جدید سازگار شود؟ یا اینکه بزرگترین قدرت و دلیل جاودانگی آثار میازاکی، دقیقاً همین مقاومت او در برابر روندهای زودگذر است؟
جمله معروف میازاکی که «شیطانکش» را «رقیب» خود خوانده، احتمالاً نه از روی حسادت، بلکه از روی درک یک استاد هنرمند از ظهور یک نیروی قدرتمند و جدید در رسانهاش بوده است. اکنون، فیلم بعدی او نه تنها باید یک اثر هنری بزرگ باشد، بلکه باید به این پرسش نیز پاسخ دهد که جایگاه هنر بیپیرایه در دنیای پر زرق و برق امروز کجاست.
منبع: Anime News Hub