آدیتیا دار، کارگردانی که با فیلم Uri: The Surgical Strike نشان داده بود نبض ناسیونالیسم و اکشن مدرن را در دست دارد، این بار با Dhurandhar گامی فراتر گذاشته است. این فیلم نهتنها یک بلاکباستر پرهزینه است، بلکه احیاکننده ژانر جاسوسی در بالیوود با لحنی تاریکتر، جدیتر و بهمراتب پیچیدهتر از آثار فانتزیگونهی قبلی است.
اتمسفر و روایت: فراتر از یک اکشن معمولی داستان فیلم که ترکیبی هوشمندانه از فیکشن و پروندههای واقعی سازمان اطلاعات هند (RAW) است، مخاطب را به قلب عملیاتهای سری میبرد. ارجاعات صریح به «عملیات لیاری» (Operation Lyari) و تنشهای ژئوپلیتیک منطقه، به فیلم وزنی مستندگونه داده است. برخلاف آثار معمول که قهرمان یکتنه ارتش دشمن را نابود میکند، در دوراندار با یک کار تیمی پیچیده و پر از خیانت، تعلیق و استراتژی مواجهیم. رانویر سینگ در نقشی متفاوت، انرژی همیشگی و برونگرای خود را مهار کرده و کاراکتری سرد، مصمم و تاکتیکی را بهتصویر میکشد که یادآور جاسوسان کلاسیک سینمای جهان است.
سمفونی بازیگران: شیمی انفجاری روی پرده نقطه قوت اصلی فیلم، تقابل شخصیتهاست.
رانویر سینگ: ستون فقرات فیلم که بالاخره پتانسیل کامل خود را در یک نقش جدی اکشن آزاد کرده است.
آکشای کانا و آر. مادوان: این دو بازیگر که هرکدام به تنهایی قادر به هدایت یک فیلم هستند، در نقشهای مکمل اما کلیدی، لایههای هوشی و معمایی داستان را تقویت کردهاند. حضور کانا با آن نگاههای نافذ و دیالوگگوییهای خاص، سطح تنش در سکانسهای اتاق بازجویی و اتاق جنگ را بهشدت بالا برده است.
سانجی دات: او همچنان استاد ایفای نقشهای با ابهت است و حضورش سایهای از تهدید را بر کل روایت میافکند.
پایانبندی و آینده فیلم با ریتمی نفسگیر پیش میرود و مخاطب را برای لحظهای رها نمیکند. پایانبندی دوراندار یک خداحافظی نیست، بلکه یک «بهزودی» بزرگ است. نحوه چینش وقایع در یکسوم پایانی فیلم بهوضوح نشان میدهد که آدیتیا دار برنامهای بلندمدت برای این کاراکترها دارد. با تأیید ساخت قسمت دوم، حالا مخاطبان میدانند که این تنها شروع یک حماسه جاسوسی جدید است که قرار است جای خالی فرنچایزهای قدیمی را پر کند. دوراندار ثابت کرد که مخاطب هندی امروز، تشنهی داستانهایی است که ریشه در واقعیت دارند اما با جادوی سینما، بزرگتر از زندگی بهتصویر کشیده میشوند.
