عماد سلمانیان، کارگردان فیلم کوتاه «هفت وادی» که در بخش تجربی جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد، در گفتوگو درباره مضمون و ساختار این اثر توضیح داد: «فیلم هفت وادی با محوریت مفهوم عرفان ساخته شده و اقتباسی آزاد از شعر معروف هفت وادی اثر نیشابوری است. موضوع فیلم درباره سیر و سلوک عرفانی است؛ سفری درونی که برای رسیدن به عرفان حقیقی باید هفت مرحله را پشت سر گذاشت.»
وی درباره ساختار فرمی اثر بیان کرد: «فیلم از هفت سکانس تشکیل شده که هرکدام نمایانگر یکی از مراحل این سلوک معنوی است. در مجموع ۴۹ پلان برای فیلم طراحی شده و یک پلان ماقبل تیتراژ نیز داریم که با عنوان زایش به عنوان آغاز مسیر در نظر گرفته شده است.»
سلمانیان درباره فضای حاکم بر فیلم گفت: «در هفت وادی تلاش کردیم میان شعر و تصویر و میان خیال و واقعیت، رابطهای تازه برقرار کنیم. اساس فیلم بر هفت کلمه کلیدی بنا شده که هرکدام نماینده یکی از وادیهای عطار است. به همین دلیل، فیلم در مرز میان واقعیت و متافیزیک حرکت میکند. از عناصر بصری ویژه استفاده کردیم تا خیال را به امر محسوس تبدیل کنیم.»
او در توضیح یکی از بخشهای شاخص اثر اظهار داشت: «در سکانس ششم، که وادی حیرت است، همه چیز وارونه میشود؛ زنی در هوا معلق است، آسمان زیر پای او قرار دارد و آب در بالا شناور است. ماهیهایی که از دریا بیرون آمدهاند در حبابهای کوچک زندگی میکنند و زنی در آب تصویر خود را میبیند. این صحنه استعارهای از لحظهای است که سالک در مسیر عرفان، مرز میان واقعیت و توهم را از دست میدهد.»
این کارگردان درباره روند تولید فیلم و نحوه اجرای جلوههای ویژه نیز گفت: «برخلاف تصور، هیچ بخشی از فیلم با هوش مصنوعی ساخته نشده است. تمام جلوهها بهصورت واقعی و با همکاری تیم متخصص در لوکیشنهای قشم و هرمز اجرا شد. هر پلان با دقت و هماهنگی کامل با تیم سیجیآی طراحی شد تا جایگاه دقیق عناصر تصویری و نوری مشخص باشد. برخی صحنهها با پرده سبز و برخی دیگر با ساختارهای فیزیکی و رنگ و نور خلق شدند. این فرایند چند ماه زمان برد تا به نتیجهای رضایتبخش برسیم.»
سلمانیان در پایان درباره نگاه خود به سینمای تجربی افزود: «متأسفانه گاهی در سینمای تجربی ایران، برداشت اشتباهی وجود دارد. برخی فکر میکنند فیلم تجربی یعنی اثری بدون روایت یا صرفاً مجموعهای از تصویر و ریتم. در حالیکه به باور من، فیلم تجربی هم باید مفهوم و اندیشه داشته باشد. ممکن است روایت در این نوع سینما خطی نباشد، اما معنا باید جریان داشته باشد. اگر مخاطب بعد از تماشای فیلم نداند چه دیده یا چگونه باید دربارهاش فکر کند، یعنی ارتباط میان اثر و تماشاگر از بین رفته است و این ضعف در درک زبان سینماست، نه ذات سینمای تجربی.»
