سال ۲۰۲۵ در تاریخ سینما به عنوان سالی ثبت خواهد شد که در آن فرمولهای تضمینشدهی هالیوود رنگ باختند و نامهای بزرگ نتوانستند مانع از سقوط پروژههای جاهطلبانه شوند. گزارش تحلیلی ورایتی از بدترین فیلمهای سال، تنها یک لیست سیاه نیست؛ بلکه آینهای تمامنما از بحران خلاقیت در استودیوهای بزرگ و پروژههای شخصیِ شکستخورده است. منتقدان ارشد این مجله، اوون گلیبرمن و پیتر دبروژ، با ادبیاتی تند و تیز نشان دادند که چگونه بودجههای نجومی و بازگشت اسطورهها میتواند به نتایجی فاجعهبار منجر شود.
یکی از غمانگیزترین شکستهای امسال، مربوط به پروژه خانوادگی دی-لوئیس است. دنیل دی-لوئیس، بازیگری که نامش با کیفیت و وسواس هنری گره خورده، بازنشستگی خود را شکست تا در فیلم Anemone به کارگردانی پسرش ایفای نقش کند. اما نتیجه نهچندان رضایتبخش بود. این فیلم که سعی داشت بار سنگین تاریخ سیاسی و مذهبی ایرلند را در قالب درامی خانوادگی روایت کند، زیر فشار مضامین خود له شد و اجرایی تصنعی از شان بین و دی-لوئیس را به نمایش گذاشت. این شکست نشان داد که حتی جادوی دی-لوئیس هم نمیتواند یک فیلمنامه کُند و کارگردانی بیتجربه را نجات دهد.
در سوی دیگر میدان، تکنولوژی و بودجههای کلان نیز نتوانستند ضامن موفقیت باشند. برادران روسو که پس از Avengers به دنبال تکرار موفقیت بودند، با اقتباس از کتاب تصویری The Electric State، شکستی سخت را تجربه کردند. آنها دنیای ساکت و مرموز کتاب را با دیالوگهای بیمزه و صداپیشگیهای آزاردهنده برای رباتها پر کردند. انتخاب کریس پرت برای نقش اصلی نیز تیر خلاصی بر پیکره این فیلم بود. ورایتی این فیلم را نمونهای از «زبالههای پسا-انتقامجویان» نامیده که خط لوله نتفلیکس را مسدود کردهاند. همچنین فیلم Five Nights at Freddy’s 2 ثابت کرد که اقتباس از بازیهای ویدئویی اگر بدون روح و خلاقیت باشد، تنها به یک نمایش تجاری توخالی برای فروش عروسک تبدیل میشود.
ژانر وحشت و تریلر نیز سال خوبی را سپری نکرد. استیون سودربرگ با فیلم Presence سعی کرد نوآوری کند و فیلمی تماماً از زاویه دید یک روح بسازد، اما نتیجه کار به جای ترسناک بودن، خوابآور از آب درآمد. تیمور بکمامبتوف نیز با نسخه «اسکرینلایف» فیلم War of the Worlds، عملاً یک تبلیغ طولانی برای سرویسهای آمازون ساخت تا یک فیلم سینمایی. آیس کیوب در این فیلم نقش کارشناس امنیتی را دارد که تواناییهایش بیشتر شبیه به یک اپراتور خدمات مشتریان است تا منجی بشریت.
خودشیفتگی ستارهها نیز عامل دیگری برای تولید آثار ضعیف بود. فیلم Hurry Up Tomorrow که توسط خواننده معروف «د ویکند» و برای تبلیغ آلبومش ساخته شده، اوج این خودشیفتگی را نشان داد. درامی که در آن شخصیت اصلی مدام در حال زجر کشیدنهای نمایشی است و هیچ ارتباطی با مخاطب برقرار نمیکند. و در نهایت، دیزنی با بازسازی لایو اکشن Snow White، بار دیگر خشم منتقدان را برانگیخت. استفاده از CGI برای خلق کوتولهها و تغییرات بنیادین در داستان، این اثر را به یک «پنیر فرآوریشده سینمایی» تشبیه کرده است که هیچ بویی از جادوی انیمیشن اصلی نبرده است. سال ۲۰۲۵ هشداری جدی برای هالیوود بود: مخاطبان دیگر با نامهای بزرگ و زرقوبرقهای بصری فریب نمیخورند؛ آنها قصه، روح و سینمای واقعی میخواهند.
Source Name: Variety
