با انتشار تصویر جدیدی از «داستان اسباببازی ۵» (Toy Story 5) توسط مجله امپایر در ۲۸ آبان ۱۴۰۴ (۱۹ نوامبر ۲۰۲۵)، استراتژی جدید پیکسار برای احیای یکی از سودآورترین فرنچایزهای تاریخ سینما آشکار شد. اندرو استنتون، کارگردان کهنهکار که پیشتر سکاندار پروژههای موفقی چون «در جستجوی نمو» و «وال-ای» بوده، این بار دست روی موضوعی گذاشته که پاشنه آشیل صنعت اسباببازی در دنیای واقعی نیز هست: مرگ بازیهای فیزیکی در برابر هجوم نمایشگرها.
تصویر منتشر شده از ارتش «مولتیباز» (Multi-Buzz) که به گفته سازندگان دچار نوعی «خودآگاهی وحشتناک» نسبت به ماهیت پلاستیکیشان شدهاند، نشاندهنده لایههای عمیقتر روانشناختی در فیلمنامه است. این ایده که اسباببازیها نهتنها با بیتوجهی صاحبشان (مثل قسمتهای قبل)، بلکه با یک «جایگزین کارآمدتر» یعنی گجتهای هوشمند روبرو هستند، درام را از سطح احساسی به سطح اجتماعی ارتقا میدهد. شخصیت جدید «لیلیپد» (با صدای گرتا لی) که یک تبلت هوشمند است، نماد این تغییر پارادایم است. استنتون با هوشمندی اشاره کرده که نمیخواهند تکنولوژی را صرفاً «شرور» جلوه دهند، بلکه قصد دارند تأثیر آن بر روان کودکان و سرنوشت اسباببازیها را کنکاش کنند.
از منظر صنعتی، این اولین قسمت از مجموعه است که بدون نظارت مستقیم جان لستر ساخته میشود. خروج لستر در سال ۲۰۱۸ نقطه عطفی برای پیکسار بود و حالا استنتون وظیفه دارد تا ثابت کند این استودیو میتواند بدون یکی از بنیانگذارانش، جادوی قدیمی را حفظ کند. بازگشت تیم صداپیشگی اصلی شامل تام هنکس و تیم آلن، نوعی تضمین برای حفظ هواداران قدیمی است، اما افزودن چهرههایی مانند کونان اوبراین در نقش «اسمارتی پنتس» تلاشی برای تزریق کمدی مدرن به رگهای این سری کلاسیک محسوب میشود.
تاریخ اکران فیلم برای ۲۹ خرداد ۱۴۰۵ (۱۹ ژوئن ۲۰۲۶) تنظیم شده است؛ زمانی که پیکسار امیدوار است با تکیه بر نوستالژی والدین و جذابیتهای بصری برای کودکان، گیشه تابستانی را فتح کند. حضور کاراکترهایی مثل فورکی (با صدای تونی هیل) و کارن بورلی (ملیسا ویلاسنور) که در قسمت چهارم معرفی شدند، پل ارتباطی میان نسل قدیم و جدید اسباببازیهاست. اما سوال اصلی اینجاست: آیا مخاطبی که خود غرق در دنیای دیجیتال است، پیام فیلمی را که نقد اعتیاد به تکنولوژی است، خواهد پذیرفت؟
جمعبندی «داستان اسباببازی ۵» ریسک بزرگی برای پیکسار است. تبدیل کردن «تکنولوژی» به رقیب اصلی وودی و باز، حرکتی جسورانه است که اگر درست اجرا شود، میتواند این انیمیشن را به مهمترین اثر اجتماعی پیکسار پس از «وال-ای» تبدیل کند.
منبع: دن گیرولامو (Dan Girolamo)
