بازیهای جهان باز با بهترین شخصیتها
گاهی اوقات قلب یک بازی جهانباز نه در نقشه وسیع یا مکانیکهای گیمپلی آن، بلکه در شخصیتهایی نهفته است که میتوانند یک تجربه ناقص را به سفری بهیادماندنی تبدیل کنند. چندین بازی در سالهای اخیر این موضوع را به خوبی ثابت کردهاند.
قهرمانان غیرمنتظره و دنیاهای آشنا
«دیز گان» (Days Gone)، با وجود گیمپلی استانداردش، به لطف شخصیتپردازی باورپذیر دیکن سنت جان (Deacon St. John) که برخلاف کلیشهها، یک قهرمان تمامعیار نیست، مورد تحسین قرار گرفت. «مافیا ۳» (Mafia 3) نیز علیرغم مأموریتهای تکراری، با داستان تأثیرگذار انتقام شخصیت اصلیاش، لینکولن کلی، و سبک ارائه شبهمستند خود، بازیکنان را درگیر نگه داشت.
تیمهایی در دنیاهای علمی-تخیلی و فانتزی
در دنیای فانتزی، «فاینال فانتزی ۱۵» (Final Fantasy 15) با تمرکز بر حس رفاقت و سفر جادهای چهار دوست، توانست دنیای باز نسبتاً خالی خود را معنادار کند. «تأثیر فراگیر: آندرومدا» (Mass Effect: Andromeda) نیز با وجود ضعف در طراحی مراحل، با معرفی یک تیم جدید و دوستداشتنی از همراهان فضایی، موفق شد طرفداران را راضی نگه دارد. حتی در مورد بازی شکستخورده «جوخه انتحار: لیگ عدالت را بکش»، بسیاری معتقدند که تنها نقطه درخشان آن، شخصیتپردازی زنده و تعاملات کمدی میان اعضای گروه بود.
شما قهرمان هستید
در نهایت، «واچ داگز: لیجن» (Watch Dogs: Legion) با رویکرد نوآورانه «بازی در نقش همه»، تجربهای منحصربهفرد خلق کرد. در این بازی، خود بازیکن با انتخاب و به خدمت گرفتن شهروندان مختلف، داستان شخصی خود را میسازد و این سیستم، علیرغم نداشتن یک قهرمان واحد، به نقطه قوت اصلی بازی تبدیل شد.